هميشه تا سپر مهر زرفشان باشد

شاعر : عبيد زاکاني

غلام سايه‌ي چتر خدايگان باشدهميشه تا سپر مهر زرفشان باشد
که پادشاه جهانست تا جهان باشدجهانگشاي جوانبخت شيخ ابواسحاق
کسي که بنده‌ي اين شاه کامران باشدسزد که سر به فلک در نياورد ز علو
که در حمايت آن دولت جوان باشدخدايگانا گردون پير ميخواهد
هزار چون جم و دارا و اردوان باشدکمينه بنده‌اي از چاکران اين درگاه
گره گشاي در گنج شايگان باشدز بهر سائل و زاير خجسته خامه‌ي تو
ظفر ملازم و اقبال همعنان باشدبراق سير سمند جهان بورت را
کسي که پشت نمايد مگر گمان باشدگه نبرد ز دشمن کشان به لشگرگاه
چنانکه عادت شاهان خرده‌دان باشدبه زخم گرز گران خورد کن سر اعدا
ز عدل شاه پريشان و ناتوان باشدچو زلف و چشم بتان هرکه فتنه انگيزد
که پادشاه کم افتد که پهلوان باشدبه روز رزم ببين پهلواني خسرو
عبيد را نه يکي گر هزار جان باشدفداي خاک در کبريات خواهد بود
بقاي سرمد و اقبال جاودان باشدبقاي عمر تو بادا که خوشتر از همه چيز